اقتصاد رفتاری چیست؟

10 بهمن 1403 - آخرین بروزرسانی: 10 بهمن 1403
اقتصاد رفتاری
زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

اقتصاد رفتاری، دانشی پیشرو و میان‌رشته‌ای است که با ادغام مفاهیم اقتصاد کلاسیک و روانشناسی شناختی، ابعاد پنهان تصمیم‌گیری‌های انسانی را واکاوی می‌کند.

نظریه‌های سنتی بر این فرض استوارند که افراد همیشه به صورت کاملاً منطقی تصمیم‌گیری می‌کنند.  در مقابل، اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که عوامل شناختی و سوگیری‌های ذهنی می‌توانند رفتارهای غیرمنطقی ایجاد کرده و به بروز پدیده‌هایی مانند حباب‌های مالی و نوسانات ناگهانی منجر شوند.

اقتصاد رفتاری با ارائه بینش‌هایی عمیق و کاربردی، نه‌تنها به درک بهتر رفتارهای اقتصادی کمک می‌کند، بلکه به سیاست‌گذاران و فعالان اقتصادی امکان طراحی راهبردهای مؤثرتر و واقع‌بینانه‌تری را می‌دهد.

 

تعریف اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری یکی از شاخه‌های مدرن علم اقتصاد است که به بررسی نحوه تأثیرگذاری عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و محیطی بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی می‌پردازد. این حوزه از فرضیه‌های کلاسیک فاصله می‌گیرد و تأکید می‌کند که انسان‌ها همیشه تصمیمات عقلانی نمی‌گیرند.

در عوض، رفتار آن‌ها تحت تأثیر تعصبات، احساسات و محدودیت‌های اطلاعاتی شکل می‌گیرد. هدف اصلی اقتصاد رفتاری، درک بهتر تصمیم‌گیری‌ها و طراحی سیاست‌ها و ابزارهایی است که می‌توانند رفتار انسان‌ها را در جهت منافع بلندمدت بهبود بخشند.

اقتصاد رفتاری از دو رویکرد کلیدی استفاده می‌کند :

  • تحلیل رفتار واقعی افراد
  • شبیه‌سازی شرایط آزمایشی برای پیش‌بینی رفتارها

این حوزه همچنین تأکید می‌کند که بسیاری از تصمیمات اقتصادی به جای منطق صرف، بر اساس عوامل احساسی و اجتماعی گرفته می‌شوند. برای مثال، افراد ممکن است به دلیل ترس از دست دادن، به جای سرمایه‌گذاری پرریسک ولی سودآور، سرمایه‌گذاری‌های کم‌ریسک را انتخاب کنند.

 

پیشنهاد نویسنده: رشد اقتصادی چیست؟

 

تفاوت اقتصاد رفتاری و اقتصاد سنتی

اقتصاد سنتی بر این فرض استوار است که افراد عقلانی و خودخواه هستند و همواره به دنبال حداکثر کردن منافع خود می‌باشند؛ اما اقتصاد رفتاری این دیدگاه را به چالش می‌کشد.

تفاوت اقتصاد سنتی و رفتاری

در این حوزه، فرض بر این است که انسان‌ها تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله تعصبات شناختی، احساسات، و عوامل اجتماعی تصمیم می‌گیرند. برخی از تفاوت‌های کلیدی بین این دو رویکرد عبارت‌اند از:

فرضیه عقلانیت

اقتصاد سنتی، انسان را موجودی کاملاً عقلانی در نظر می‌گیرد که تصمیمات خود را بر اساس منطق و تحلیل دقیق می‌گیرد؛ اما اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که این عقلانیت اغلب محدود است و افراد در مواجهه با پیچیدگی‌های زندگی واقعی، تصمیمات ساده‌تر ولی گاه غیرمنطقی می‌گیرند.

نقش احساسات و تعصبات

در حالی که اقتصاد سنتی نقش احساسات را نادیده می‌گیرد، اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که احساسات می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر تصمیم‌گیری داشته باشند.

به عنوان مثال، ترس از زیان باعث می‌شود افراد به جای پذیرش ریسک، به گزینه‌های محافظه‌کارانه‌تر روی آورند.

تحلیل داده ‌های تجربی

اقتصاد سنتی معمولاً بر اساس مدل‌های تئوریک و داده‌های کلان کار می‌کند. در مقابل، اقتصاد رفتاری از آزمایش‌های تجربی و داده‌های رفتاری استفاده می‌کند تا تصمیم‌گیری‌های واقعی انسان‌ها را تحلیل کند.

این روش‌ها به ما امکان می‌دهند تا رفتار انسان‌ها را در محیط‌های واقعی و شبیه‌سازی‌شده به دقت بررسی کنیم.

 

مطلب پیشنهادی: شاخص اصلاح موی سر چیست؟

 

تاریخچه اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری ریشه‌های خود را در روانشناسی و اقتصاد دارد و در دهه ۱۹۷۰ به عنوان یک حوزه علمی مستقل شکل گرفت. پژوهش‌های پیشگامانه دنیل کانمن و عاموس تورسکی نقش مهمی در توسعه این حوزه داشتند.

آن‌ها با معرفی مفاهیمی چون تئوری چشم‌انداز نشان دادند که انسان‌ها در شرایط ریسک و عدم اطمینان، چگونه تصمیماتی می‌گیرند که ممکن است با منطق اقتصادی سازگار نباشد.

تئوری چشم‌انداز

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای کانمن و تورسکی، ارائه تئوری چشم‌انداز بود. این تئوری بیان می‌کند که انسان‌ها به جای بهینه‌سازی منافع، به تفاوت‌های نسبی اهمیت می‌دهند و ترجیح می‌دهند از زیان جلوگیری کنند تا اینکه به سود برسند.

این تئوری تأثیر عمیقی بر درک ما از رفتار اقتصادی گذاشت و به یکی از پایه‌های اصلی اقتصاد رفتاری تبدیل شد.

جوایز و دستاوردها

در سال ۲۰۰۲، دنیل کانمن به دلیل تحقیقات خود در زمینه اقتصاد رفتاری موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. این رویداد نشان‌دهنده پذیرش علمی گسترده این حوزه بود و توجه بیشتری را به کاربردهای عملی آن جلب کرد.

پس از آن، اقتصاد رفتاری در حوزه‌های مختلفی از جمله سیاست‌گذاری، بازاریابی و مدیریت مالی به کار گرفته شد.

نقش ریچارد تیلر

ریچارد تیلر، یکی دیگر از پیشگامان اقتصاد رفتاری، با ارائه کتاب‌ها و مقالات متعدد، نقش مهمی در گسترش این حوزه ایفا کرد.

او در کتاب معروف خود با عنوان Nudge نشان داد که چگونه می‌توان با تغییرات کوچک در محیط تصمیم‌گیری، رفتار انسان‌ها را در جهت‌های مثبت هدایت کرد.

تیلر در سال ۲۰۱۷ نیز جایزه نوبل اقتصاد را برای تحقیقات خود در این زمینه دریافت کرد.

اقتصاد

اصول بنیادین و سوگیری‌ های رایج در اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری به بررسی رفتار انسان‌ها در مواجهه با تصمیمات اقتصادی و مالی می‌پردازد و توضیح می‌دهد چرا گاهی اوقات انسان‌ها تصمیماتی می‌گیرند که منطقی به نظر نمی‌رسد.

در این حوزه، عوامل روان‌شناختی و شناختی بر فرآیند تصمیم‌گیری‌ها تأثیر می‌گذارند و باعث می‌شوند که انسان‌ها برخلاف منافع بلندمدت خود عمل کنند.

سوگیری ‌های شناختی (Cognitive Biases)

سوگیری‌های شناختی الگوهای نادرستی هستند که در هنگام پردازش اطلاعات و تصمیم‌گیری به‌طور ناخودآگاه بوجود می‌آیند. این سوگیری‌ها می‌توانند باعث انتخاب‌های اشتباه و غیرمنطقی شوند. برخی از رایج‌ترین سوگیری‌های شناختی عبارت هستند از:

اثر لنگر (Anchoring Bias)

این سوگیری زمانی رخ می‌دهد که افراد بیش از حد به اولین اطلاعاتی که دریافت می‌کنند، اتکا می‌کنند. به‌طور مثال، در یک مذاکره مالی، پیشنهاد اولیه ممکن است تأثیر زیادی بر نتیجه نهایی داشته باشد، حتی اگر اطلاعات جدیدتری به‌دست آید.

سوگیری تأیید (Confirmation Bias)

افراد معمولاً تمایل دارند به دنبال اطلاعاتی بگردند که باورها و پیش‌فرض‌های قبلی‌شان را تأیید کند. برای مثال، در سرمایه‌گذاری، ممکن است افراد فقط به اخبار مثبت درباره سهامی خاص توجه کنند و اخبار منفی را نادیده بگیرند.

اثر قاب‌بندی (Framing Effect)

این سوگیری به نحوه ارائه اطلاعات اشاره دارد. مثلاً، اگر یک محصول به‌عنوان «تخفیف 70 درصدی» معرفی شود، ممکن است افراد آن را جذاب‌تر از زمانی بدانند که همین محصول بدون تخفیف معرفی شود، حتی اگر قیمت واقعی همان باشد.

 

مطلب پیشنهادی: اقتصاد بازار چیست؟

 

محدودیت‌ های عقلانی (Bounded Rationality)

مفهوم محدودیت‌های عقلانی به این نکته اشاره دارد که انسان‌ها نمی‌توانند تمامی اطلاعات موجود را پردازش کرده و بهترین تصمیم ممکن را بگیرند.

به‌جای جستجوی گزینه‌ای که کاملاً بهینه باشد، افراد به دنبال گزینه‌ای هستند که “به اندازه کافی خوب” باشد. این مفهوم اولین بار توسط هربرت سایمون مطرح شد و توضیح می‌دهد که چرا تصمیمات انسان‌ها همیشه عقلانی و بهینه نیست.

ترجیحات زمانی (Time Preferences)

افراد معمولاً ترجیح می‌دهند منافع کوتاه‌مدت را بر منافع بلندمدت ترجیح دهند. این رفتار در زمینه‌هایی مانند پس‌انداز، رژیم غذایی و سرمایه‌گذاری بسیار مشهود است.

برای مثال، یک فرد ممکن است ترجیح دهد خرید فوری را به سرمایه‌گذاری بلندمدت که در آینده سود بیشتری دارد، ترجیح دهد، حتی اگر این تصمیم در بلندمدت به زیان او باشد.

اثر وضعیت موجود (Status Quo Bias)

این سوگیری به تمایل افراد برای حفظ وضعیت فعلی و اجتناب از تغییر اشاره دارد. بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند وضعیت موجود خود را حفظ کنند، حتی اگر گزینه‌های بهتری وجود داشته باشد.

برای مثال، ممکن است فردی از تغییر طرح بیمه یا برنامه بازنشستگی خود خودداری کند، حتی اگر گزینه‌های جدیدتر و بهتری در دسترس باشد.

اقتصاد رفتاری

محدودیت عقلانیت در اقتصاد رفتاری

محدودیت عقلانیت (Bounded Rationality) مفهومی کلیدی در اقتصاد رفتاری است که به اختصار به چالش‌های انسان‌ها در اتخاذ تصمیمات اقتصادی متمرکز می‌شود.

این مفهوم که به‌ویژه توسط هربرت سایمون معرفی شده، بیان‌گر این واقعیت است که انسان‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری نمی‌توانند به‌طور کامل عقلانی رفتار کنند. در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در این محدودیت می‌پردازیم.

عوامل محدود کننده عقلانیت انسان

  • محدودیت‌های شناختی

یکی از اصلی‌ترین دلایل محدودیت عقلانیت، ظرفیت محدود مغز انسان در پردازش اطلاعات است. این محدودیت به این معناست که افراد نمی‌توانند تمام داده‌ها و اطلاعات موجود را به‌طور کامل و بهینه تحلیل کنند. در نتیجه، قضاوت‌های آن‌ها ممکن است مبتنی بر تجزیه و تحلیل‌های نادرست یا ناکافی باشد.

  • محدودیت‌های زمانی

زمان به‌عنوان یکی دیگر از عوامل حیاتی در فرآیند تصمیم‌گیری شناخته می‌شود. افراد معمولاً با فشار زمانی مواجه هستند و برای اتخاذ تصمیمات پیچیده، نمی‌توانند زمان کافی را صرف بررسی همه جوانب و گزینه‌ها کنند. این وضعیت موجب می‌شود که تصمیمات بر اساس اطلاعات ناقص و تحلیل‌های سریع شکل بگیرد.

  • نارسایی اطلاعات

در دنیای واقعی، دسترسی به اطلاعات کامل و دقیق محدود است. افراد باید با داده‌های ناقص و گاه نادرست کار کنند، که این موضوع می‌تواند باعث ایجاد عدم قطعیت و تاثیر منفی بر کیفیت تصمیمات آن‌ها گردد.

 

مقاله پیشنهادی: شاخص لباس زیر مردانه

 

رفتارهای جایگزین در مواجهه با محدودیت‌ ها

  • ساده ‌سازی و رضایت ‌بخشی

به‌جای جست‌وجوی بهترین گزینه ممکن، افراد به دنبال گزینه‌های کافی و رضایت‌بخش هستند. این مفهوم به‌معنای انتخاب گزینه‌ای است که به‌ اندازه کافی خوب باشد، نه لزوماً بهترین یا بهینه‌ترین.

  • تأثیر سوگیری‌ها و احساسات

عوامل روانشناختی مانند سوگیری‌های شناختی و احساسات، نقشی کلیدی در تصمیم‌گیری انسانی دارند. این عوامل می‌توانند به تصمیماتی غیرعقلانی و مغایر با منافع اقتصادی بلندمدت منجر شوند.

اقتصاد رفتاری ضمن بررسی این محدودیت‌ها، مدل‌های پیچیده‌تری را برای تحلیل رفتارهای انسانی و تصمیم‌گیری‌ها پیشنهاد می‌دهد. درک بهتر این محدودیت‌ها می‌تواند به مدیران و اقتصاددانان کمک کند تا راهکارهایی مؤثرتر برای بهبود فرآیندهای تصمیم‌گیری توسعه دهند.

اقتصاد

تأثیر مفاهیم اقتصاد رفتاری در زندگی روزمره

اقتصاد رفتاری به بررسی نحوه تأثیر عوامل روانشناختی و اجتماعی بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی می‌پردازد و می‌تواند نقشی حیاتی در زندگی روزمره افراد ایفا کند.

در دنیای امروز که به‌طور مداوم با انتخاب و تصمیم‌گیری مواجه هستیم، درک مفاهیم این حوزه می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی ما کمک کند.

مدیریت مالی

مفاهیم اقتصاد رفتاری به افراد کمک می‌کند تا رفتارهای مالی خود را بهتر درک کنند. به عنوان مثال، درک سوگیری‌های شناختی مانند تمایل به ریسک و تمایل به صرفه‌جویی می‌تواند تأثیر زیادی بر عادات پس‌انداز و سرمایه‌گذاری ما داشته باشد.

افراد با شناخت بهتر این سوگیری‌ها می‌توانند از تصمیمات لحظه‌ای و برخاسته از احساسات خودداری کرده و برنامه‌ریزی مالی بهتری داشته باشند. این در نهایت می‌تواند به افزایش توانایی مالی و آرامش ذهنی کمک کند.

انتخاب ‌های مصرفی

رفتار خرید مصرف‌کنندگان تحت تأثیر عوامل روانشناختی قرار دارد. اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که افراد به تبلیغات، تخفیف‌ها و نُرم‌های اجتماعی واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند، که این می‌تواند به طراحی مؤثرتر استراتژی‌های بازاریابی برای کسب‌وکارها کمک کند.

همچنین، آگاهی از این ویژگی‌ها به مصرف‌کنندگان کمک می‌کند تا از خریدهای ناگهانی و بر اساس فشارهای اجتماعی پرهیز کنند و انتخاب‌های هوشمندانه‌تری داشته باشند.

بهبود تصمیم ‌گیری

با شناخت سوگیری‌ها و محدودیت‌های عقلانیت، افراد می‌توانند در فرآیند تصمیم‌گیری خود هوشیارتر عمل کنند.

به‌عنوان مثال، آگاهی از پدیده‌هایی نظیر سوگیری تأیید (Confirmation Bias) و سوگیری دسترسی (Availability Bias) می‌تواند به افراد کمک کند تا در زمان مواجهه با معلومات متناقض، تصمیمات بهتری بگیرند.

همچنین، ایجاد فرآیندهای تصمیم‌گیری سیستماتیک می‌تواند نیروی مثبت این مفاهیم را به حداکثر برساند.

تأثیر بر سلامت و رفاه

مفاهیم اقتصاد رفتاری می‌توانند به تأثیر مثبت در سلامت و کیفیت زندگی افراد نیز منجر شوند.

آگاهی از چگونگی تأثیر احساسات و دستاوردهای کوتاه‌مدت بر رفتارهای سالم می‌تواند افراد را به سمت انتخاب‌های بهتری در زمینه‌های تغذیه، ورزش و بهداشت روان سوق دهد. تمرینات مرتب و روش‌های خودکنترلی می‌توانند با استفاده از این مفاهیم به تبدیل عادات سالم به بخشی از زندگی روزمره کمک کنند.

در نهایت، اقتصاد رفتاری به ما این امکان را می‌دهد که نه‌تنها یک نظریه اقتصادی را بشناسیم، بلکه از آن به‌عنوان ابزاری برای بهبود تصمیمات روزمره و کیفیت زندگی خود استفاده کنیم.

آگاهی از این مفاهیم به افراد در مواجهه با چالش‌های روزمره کمک کرده و آن‌ها را به سمت زندگی بهتری هدایت می‌کند.

سرمایه گذاری

تأثیر اقتصاد رفتاری بر بازار سرمایه و بورس

اقتصاد رفتاری نقش قابل توجهی در تحلیل رفتار سرمایه‌گذاران در بازارهای مالی دارد. این رویکرد به شناسایی سوگیری‌های شناختی، مانند سوگیری تأیید و سوگیری احساسی، می‌پردازد که می‌تواند منجر به رفتارهای غیرمنطقی و نوسانات قیمتی در بورس شود. به‌عنوان مثال، سرمایه‌گذاران ممکن است به خاطر ترس از دست دادن، به فروش ناگهانی سهام در زمان افت قیمت‌ها بپردازند یا در زمان افزایش قیمت‌ها به خرید بی‌رویه روی آورند.

علاوه بر این، درک احساسات جمعی و اثرات اجتماعی‌ها نیز می‌تواند به شفافیت بیشتری در پیش‌بینی عواملی مانند حباب‌های قیمتی و اصلاحات بازار کمک کند. بنابراین، اقتصاد رفتاری به تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران این امکان را می‌دهد تا تصمیمات آگاهانه‌تری اتخاذ کنند و اثرات روانی بازار را در نظر بگیرند.

 

مطلب پیشنهادی: ارزش بازار چیست؟

 

یک مرور کلی

اقتصاد رفتاری به ما نشان می‌دهد که تصمیم‌گیری انسان‌ها نه تنها توسط منطق و عقلانیت، بلکه توسط عوامل روان‌شناختی و اجتماعی شکل می‌گیرد. این حوزه علمی با ارائه بینش‌هایی عمیق‌تر درباره رفتارهای انسانی، امکان طراحی سیاست‌ها و ابزارهایی را فراهم می‌کند که می‌توانند رفاه فردی و جمعی را بهبود بخشند.

از سیاست‌گذاری عمومی گرفته تا بازاریابی و مدیریت مالی، کاربردهای گسترده اقتصاد رفتاری نشان‌دهنده اهمیت و پتانسیل آن در دنیای امروز است. با توجه به پیشرفت‌های آینده، می‌توان انتظار داشت که اقتصاد رفتاری نقش پررنگ‌تری در حل چالش‌های جهانی ایفا کند.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
بلهخیر
نویسنده مطلب تیم محتوای کارلنسر
دیدگاه شما

بدون دیدگاه